Nov 11, 2008

زنده باد اینترنت


شونزده یا هفده سالم بود که دستم به اینترنت رسید
شنیده بودم که همچین چیزی اومده ولی هنوز خودم دستم بهش نرسیده بود. خب بالاخره اون موقع که مثل الان نبود کامپیوتر و اینترنت اینقدر راحت در دسترس همه باشه. پدر و مادر من هم با داشتن کامپیوتر مخالف بودن چون عقیده داشتند که کامپیوتر مزاحم درس و مشق من خواهد شد
دوستی صمیمی داشتم که به اینترنت دسترسی داشت
من و اون دوست می نشستیم پای کامپیوتر و دنبال چیزهای مختلفی می گشتیم که دوستشون داشتیم
و سالهای سال خواسته بودیم که بیشتر ازشون بدونیم
خواننده ها و هنر پیشه ها
متن آهنگ ها یا همون لیریک ها
ورزش ،بازی، سکس و خلاصه دنیای غریبی بود برای ما
خیلی غریب...دهنمون از تعجب باز می شد که به این راحتی همچین اطلاعاتی رو میشه پیدا کرد
داشتن چیزی به نام ایمیل و ارتباط به این راحتی با دیگران
اندیشه ی اینکه میشه به جاهای دیگری از دنیای بیرون ازمرزهای سر به فلک کشیده ی این مملکت
سرک کشید و میشه آدمهایی رو دید و شناخت که به دوردست ها تعلق دارند احساس جدیدی بود
احساس آزادی
.
.
یکی از این شبها که منزل اون دوست مهمون بودم
بعد از مدتها مترصد نشستن
این فرصت رو پیدا کردم که تنها بپینم پشت کامپیوتر
ودنبال واژه ی
Gay
گشتم که خوب هزاران هزار وب سایت مختلف ظاهر شد با هزاران هزار عکس و مطلب جورواجور
دوست داشتم که دوربینی وجود داشت تا می تونستم قیافه ی خودمو جلوی صفحه ی کامپیوتر توی اون لحظه ببینم
که چطور به اون تصویرها خیره شده بودم
تصویر مردهایی که با اندام متناسب همدیگرو در آغوش گرفته بودند
تصویر مردهایی که همدیگر رو می بوسیدند
تصویر مردهایی که کنار هم دراز کشیده بودند
همه ی این مردها ظاهری ایده آل و دوست داشتنی داشتند
تجسم آن چیزی که سالها در ذهن من ساخته و پرداخته شده بود
میدیم که این تصور و این رویا فقط متعلق به من نیست بلکه آدمهای زیادی در این دنیا زندگی می کنند
که مثل من هستند همون چیزی اونها روشاد می کنه که من رو شاد می کنه
این یه پیروزی بود
یه حس اطمینان
یه حس خوب امنیت
دومین چیزی که دنبالش گشتم
Gay + Iran
بود و در کمال تعجب چندتا وب سایت در این مورد پیداشد
جالترینش جایی بود به اسم گی ایران که پر از چیزی بود که امروز به نام پروفایل ساخته و پرداخته شده
اطلاعاتی چندخطی در مورد یک نفر با یک اسم مستعار و آدرس ایمیل
ازطریق همین وب سایت با چندین نفر آشنا شدم
وفهمیدم که تنها نیستم
ردوبدل شدن اطلاعات به سرعت صورت گرفت
و به مرور از دنیای مجازی اینترنت به دنیای حقیقی کشیده شد
آدمهایی واقعی که مثل من بودند
شاید نه به زیبایی و تناسب اندام اون تصویرهای اینترنتی ولی واقعی و قابل لمس
میشد اونها رو دوست داشت ودر آغوش کشید
میشد در کنارشون شاد بود و خندید
میشد در کنارشون توی خیابون پسرها رو دید زد و به به و چه چه کرد
بدون اینکه مجبور باشی چیزی رو پنهان کنی
بدون اینکه مجبور باشی درباره ی ماشین و سکس با دخترها و فوتبال اراجیف ببافی
بدون اینکه مجبور باشی از چیزهایی حرف بزنی که برات هیچ جذابیتی نداره
واینها همه به مدد پدیده ای بود به نام اینترنت
حالا دیگه این اینترنت افسانه ای همه جا هست
بالاخره هر کسی توی هرجایی از این مملکت یه طوری بهش دسترسی داره
واین منوخیلی خیلی شاد می کنه
گاهی فکر می کنم اگر اینترنت نبود
حال و روز این همه آدم تنها به کجا میرسید
آدمهایی که حالا خیلی هاشون برای خودشون یه جای کوچکی توی این دنیای مجازی دارن
تا خودشونو به هر شکلی که دوست دارن به دیگران عرضه کنند
آدمهای شبیه خودشونو پیدا کنند باهاشون حرف بزنند
نه اینکه با هزاران هزار احساس گناه احمقانه
وحس تنهایی مرگباردر کنج یک اتاق روزها و شبها رو بگذرونن
زنده باد ما
زنده باد آزادی
زنده باد این پرچم هفت رنگ
زنده باد صلح
زنده باد انسان
رنده باد زندگی
زنده باد اینترنت

1 comment:

واراند آراگاتس said...

سینا جان سلام
من بهت لینک دادم
از اونجا یم تونی به گیهان بقیه ی وبلاگها سر بزنی
بووووس